با حکاکی اذکار توحیدی آشنا شوید . چه ذکری برای حکاکی مناسب تر است ؟ (1)
unnamed - با حکاکی اذکار توحیدی آشنا شوید . چه ذکری برای حکاکی مناسب تر است ؟ (1)

با حکاکی اذکار توحیدی آشنا شوید . چه ذکری برای حکاکی مناسب تر است ؟ (1)

حکاکی اذکار توحیدی

بدون تردید یکی از مهم ترین عوامل زیبایی و ارزش یک انگشتر دست ساز برخوردار بودن آن از هنر حکاکی دست ساز است . اما چه ذکری برای حکاکی مناسب تر است ؟

پاسخ این سوال را باید با توجه به نیاز های معنوی خودتان از خود بپرسید . مهم ترین خاصیت همراه داشتن یک ذکر حکاکی شده بر روی انگشتر ، یاد آوری محتوای آن و نجات انسان فراموشکار از غفلت و فراموشی است . غفلت از رزاقیت و حکمت و عدالت و سایر صفات الهی … یا غفلت از یاد پیشوایان شیعه و بهترین الگو های رفتاری انسان …

آنچه در این نوشته مد نظر ماست معرفی زیبا ترین اذکار ( از نظر ما ) و پرفروش ترین آنها است . مجموعه ی جواهرسرا به طور کلی اذکار حکاکی را به چهار دسته تقسیم کرده است . اذکار توحیدی ، آیات قرآن کریم ، اذکار توسلی به ائمه معصومین و اشعار فارسی .

دراین پست صرفا بیست ذکر از مجموعه ی بیکران اذکار توحیدی مختصرا تبیین شده است . برای مشاهده ی حکاکی آیات قرآن کریم و اذکار توسلی و اشعار فارسی به ادامه ی این مقاله سر بزنید …

اذکار توحیدی

دریای بی کران توحید حد و حدود و نهایت ندارد و این بینهایت راهی است که هر انسانی باید بپیماید و هر چه غیر آن گمراهی است . به این آیه توجه کنید :

يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ

اى انسان، حقیقت آن است كه تو به سوى پروردگار خود به سختى در تلاشى، و در نهایت او را ملاقات خواهى كرد.

در حدیثی نیز پیامبر خدا فرمودند :

يقول الله عزوجل اذ كان الغالب على العبد الاشتغال بى ، جعلت بغيته ولذته فى ذكرى فاذا جعلت بغيته ولذته فى ذكرى عشقنى و عشقته فاذا عشقنى و عشقته رفعت الحجاب فيما بينى و بينه و صيرت ذلك تغالبا عليه لايسهو اذا سها الناس اولئك كلامهم كلام الانبيأ اولئك الابطال حقا؛

خداى عزوجل مى فرمايد: هر گاه ياد من بر بنده ام غالب شود، خواهش و خوشى او را در ياد خود قرار دهم و چون خواهش و خوشى او را در ياد خود قرار دهم عاشق من شود و من نيز عاشق او گردم و چون عاشق يكديگر شديم حجاب ميان خود و او را بر دارم و عشق خود را بر جان او چيره گردانم ، چندان كه مانند مردم دچار سهو و غفلت نمى شود، سخن اينان سخن پيامبران است ، اينان براستى قهرمانند. كنزالعمال ۱/۴۳۳/۱۸۷۲

اگر با خواندن این آیه و این روایت حسی درون شما ایجاد شد که نمیدانید چیست اگر چه آشناست ، پیشنهاد میکنیم کمی بیشتر در باب توحید مطالعه کنید . اما آنچه مد نظر ماست صرفا معرفی بعضی اذکار توحیدیِ حکاکی شده بر روی سنگ های جواهری است . به برخی از این اذکار توجه کنید .

 

یا ودود

از مادّه ی« وُدّ»( بر وزن حُبّ) به معنی« مایل بودن » توأم با« تمنّا و آرزو» است و به گفته ی« راغب» در هر یک از این دو معنی( بلکه در هر دو معنی) هم بکار می رود.

این واژه از اسمای خداوند و به معنی “دوستدار” میباشد که وزن صرفی آن- صیغه ی مبالغه- دلالت بر کثرت آن دارد. این اسم دوبار در کتاب الهی ذکر شده که یک بار قرین نام “غفور” و بار دیگر قرین نام “رحیم” می باشد.

لفظ« ودود» در قرآن دو بار آمده و وصف خدا قرار گرفته است، چنان که مى فرماید:

( وَاسْتَغْفِرُوا رَبَّـکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّى رَحِیمٌ وَدود).( سوره هود/90)

« از پروردگارتان طلب آمرزش کنید پس به سوى او برگردید، خداوند من مهربان و دوستدار( بندگان خویش) است».

یا سریع الدعاء

یا سریع الرضا اغفر لمن لا یملک الا الدعاء انک فعال لما تشاء

اى که از بندگانت بسيار زود راضى ميشوى ببخش بر بنده‏اى که بجز دعا و تضرع بدرگاهت مالک چيزى نيست
که تو هر چه بخواهى ميکنى

این فرازی از دعای کمیل است که براستی یکی از بهترین دعاها و مناجات های انسان با پروردگار است .

 

علی الله فی کل الامور توکلی

علی الله فی کل الامور توکلی      وبالخمس اصحاب الکساءتوسلی

محمد المبعوث وابنیه بعده            وفاطمة الزهرا و المرتضی علی

رب انزلنی منزلا مبارکا و انت خیر المنزلین

رسول خدا (ص) به حضرت على (ع) فرمود:

اى على! هر گاه در جایى فرود آمدى، بگو:

«اللّهمّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلًا مُبارَکاً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ»
(خدایا! مرا در منزلگاهى خجسته فرود آور، که تو بهترینِ فرودآورندگانى‌)

تا از برکت این دعا خیر آن منزل نصیبت شود، و شرّش از تو دفع گردد»

سبحان الله الحمدلله الله اکبر لا اله الا الله

پاداش کسی که بگوید:«سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر»

1- «عن یونس بن یعقوب عن أبی عبد الله ع قال التفت رسول الله ص إلی أصحابه فقال اتخذوا جننا فقالوا یا رسول الله أ من عدو قد أظلنا فقال لا و لکن من النار قولوا سبحان الله و الحمد لله و لا إله إلا الله و الله أکبر؛ یونس بن یعقوب از امام صادق (ع) نقل کرده است که فرمود:رسول خدا (ص) به یارانش روی کرد و فرمود:سپرهایی برای خود برگیرید. گفتند:ای پیامبر خدا، آیا از دشمنی که به ما نزدیک شده است؟ فرمود:نه، بلکه از آتش دوزخ! بگویید:سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر».

2- ابوبصیر از امام صادق (ع) کرده است که رسول خدا (ص) فرمود:ذکر «سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر» را بسیار بگویید، زیرا این اذکار در روز رستاخیز با گروهی از فرشتگان که بعضی از آنها پیشگام و بعضی از پیش رو و پشت سر نگهبانند وارد می شوند، و این ذکرها ذخیره های نیکویی هستند».

 

 

الیس الله بکاف عبده

خداوند در سوره زمر آيه ۳۶ می‌فرمايد: «أَلَیْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ وَیُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِن دُونِهِ وَمَن یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ؛ آيا خدا كفايت‏‌كننده بنده‏‌اش نيست و [كافران] تو را از آنها كه غير اويند مى‏‌ترسانند و هر كه را خدا گمراه گرداند برايش راهبرى نيست»، به گفته بيشتر مفسران اين آيه در زمانی نازل شد كه مشركان، پيامبر(ص) را از بت‌های خود برحذر می‌داشتند و به ايشان می‌گفتند برحذر باش از اينكه بت‌ها به تو آسيبی‌ برسانند و با اين كار می‌خواستند پيامبر(ص) را بترسانند كه آيه نازل شد: آيا خداوند برای حفظ و نجات بنده‌اش كافی نيست؟

حسبی الله

فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ «129»

پس اگر (از سخنان خداوند) روى گردان شدند، بگو: خداوند مرا كافى است، هيچ معبودى جز او نيست، تنها بر او توكّل كرده‌ام و او پروردگار عرش بزرگ است.

خدايى كه نظام عظيم هستى را حفظ وتدبير مى‌كند، انسان كوچكى را نيز مى‌تواند تحت الطاف خويش نگهدارى كند.

امام حسين عليه السلام در دعاى عرفه خطاب به خداوند عرض مى‌كند:

«ما ذا وَجَد مَن فَقدك و ما ذا فَقَد مَن وجدك؟» هر كه تو را ندارد، چه دارد؟ و هر كه تو را دارد، چه ندارد؟

 

الله الصمد

(الله الصمد) آیه دوم سوره توحید است که یکی دیگر از صفات خداوند باریتعالی را بیان می کند.معنای کلمه صمد،در اصل به قصد کردن و یا قصد کرد با اعتماد است.بعضی از مفسرین کلمه صمد را که یک صفت است به معانی زیادی تفسیر کرده اند.مثلا (سید و بزررگی که از هر سو به جانبش قصد می کنند)ودر این آیه هم همین معنا را می دهد. یعنی خداوند متعال سید و بزرگی است که تمام موجودات عالم در تمامی حوائجشان قصد او را می کنند.

در واقع خداوند همه عالم را پدید آورده است و هر چیزی که دارای هستی است ، هستی را خدا به او داده است .هر چیزی در ذات و صفات و آثارش محتاج به خداست و برای رفع حاجتش قصد او می کند.

در حقیقت خداوند در هر حاجتی که در عالم تصور می شود، صمد است . یعنی هیچ چیز قصد چیز دیگری نمی کند ، مگر اینکه منتهای مقصدش خدا باشد.

این آیه این را می رساند که آدمی به حوائج و نیازهای خود نمی رسد مگر اینکه خدا بخواهد و برای او قصد کند.

 

لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم

یعنی هیچ نیرو و توانى جز از سوى خداوند بلندمرتبه و بزرگ نیست‏.
واژه «حول» در لغت به معنای حرکت و جنبش، و «قوّة» به معنای استطاعت و توانایی است.
بنابر این، معنای عبارت فوق این است که: هیچ حرکت و قدرتی در جهان آفرینش جز به مشیت خداوند متعال و بزرگ وجود ندارد.
این ذکری است که خداوند در شب معراج به پیامبر اکرم(ص) هدیه داده است: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لِنَبِیِّهِ لَیْلَةَ الْمِعْرَاجِ أَعْطَیْتُکَ کَلِمَتَیْنِ مِنْ خَزَائِنِ عَرْشِی لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ وَ لَا مَنْجَى مِنْکَ إِلَّا إِلَیْک».‏
این ذکر آثار و برکات فراوانی دارد. امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل می‌کند: … هر کس فقر بر او فشار آورد، جمله «لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّاباللَّه العلىّ العظیم» را زیاد بگوید که فقر را بر طرف می‌کند: «وَ مَنْ أَلَحَّ عَلَیْهِ الْفَقْرُ، فَلْیُکْثِرْ مِنْ قَوْلِ «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» یَنْفِی عَنْهُ الْفَقْرَ».
در روایت آمده است پیامبر اکرم(ص) به على (ع) فرمود: چون در ورطه‌‏اى هولناک افتى، بگو: «بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الّا بالله العلىّ العظیم»‏ که خداوند به وسیله این دعا بلا را بر می‌گرداند.
«لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»… ذکر افراد مؤمن و اولیای الهی است؛ آنان که حول و قوتى در مقابل قدرت و اراده و عظمت پروردگار متعال براى خود قائل نیستند، و در انجام وظایف بندگى و اوامر الهى پیوسته کوشا می‌باشند؛ از ظاهر و باطن، و در نهان و آشکار، عبادت و اطاعت خداوند متعال را به جا می‌آورند، و حالات بود و نبود، زیادى و کمى، مدح و ذم، و عزت و ذلت در نظر آنان برابر و یکسان است؛ زیرا همه این حالات مختلف از مبدأ واحد و از یک سر چشمه سرازیر می‌شود و جریان پیدا می‌‏کند.

یا حی و یا قیوم

مداومت بر اسمهای« الحی القیوم »در زیادتی معاش اثری عظیم دارد و برای حصول مراد و مطلوب و غلبه بر دشمنان فایده بسیار دارد و اگر کسی در نصف شب هزار مرتبه بگوید « سبحان الملک الحی القیوم الذی لا یموت » روزی او وسیع گردد و گشایش در کارش پیدا شود. همچنین در روایات آمده است که وقتی پیامبر (ص) را حالت اضطراب فرا می گرفت ذکر یا حی یا قیوم را می گفتند و فرج حاصل می شد.

امام رضا علیه السلام فرموده اند: هر که این دو نام « حیّ و قیّوم » را ورد سازد عمرش دراز گردد و مراد او حاصل شود.

الله

معنای كلمه مبارک «الله» چيست؟ در معنای لغوی «الله» آمده: ممکن است كلمه (إله) از ماده (أَ لَ هَ) باشد، كه به معناى پرستش است؛ و اگر خداوند را إله گفته ‏اند، چون مألوه و معبود است، ممكن هم هست از ماده (وَ لَ هَ) باشد، كه به معناى تحير و سرگردانى است؛ یعنی عقول بشر در شناسايى او حيران و سرگردان است. علامه طباطبایی(ره) در تفسیر این کلمه چنین می آورد: كلمه «اللَّه» در اثر غلبه استعمال، علَم و اسم خاص خدا شده است. «اللَّه» اسم است براى ذات واجب الوجودى كه دارنده تمامى صفات كمال است. خود كلمه «اللَّه» پيش از اين كه نام خداى تعالى است، بر هيچ چيز ديگرى دلالت ندارد، و غير از عنايتى كه در ماده (ا ل ه) است، هيچ عنايت ديگرى در آن به كار نرفته است. نظر برخی دیگر از مفسران: در تفسیر نمونه آمده است: «اللَّه» جامع ترين نام هاى خدا است، زيرا بررسى نام هاى خدا كه در قرآن مجيد و يا ساير منابع اسلامى آمده نشان مى‏ دهد كه هر كدام از آن يك بخش خاص از صفات خدا را منعكس مى‏ سازد، تنها نامى كه اشاره به تمام صفات و كمالات الهى، يا به تعبير ديگر جامع صفات جلال و جمال است همان «اللَّه» مى‏ باشد. در مذاهب ديگر هنگامى كه مى‏ خواهند به معبود مسلمين اشاره كنند «اللَّه» را ذكر مى‏ كنند، زيرا توصيف خداوند به اللَّه مخصوص مسلمانان است. تفسیر اطیب البیان: «اللَّه» علَم و اسم خاص است براى ذاتى كه مستجمع جميع كمالات، و منزّه از همه عيوب و نواقص باشد؛ و لذا اين اسم، مختصّ به ذات مقدّس خداوند است. و اسماء خداوند، توقيفى است يعنى بايد از طريق شرع رسيده باشد تا بتوان بر خداوند اطلاق نمود. «اللَّه» مأخوذ از “أله” به معنى عبد، و “إله” به معنى معبود است، و اين معنى اشاره به مقام معبوديّت حقّه ذات اقدس الهی است كه تمام ممكنات سر تعظيم و عبوديت در پيشگاه مقدس او فرود می آورند. و يا مأخوذ از “وَلَه” به معنى تحيّر است، زيرا تمام عقول حكماء و دانشمندان در ذات او متحيّر و سر گردانند. تفسیر جوامع الجامع: «إله» به معناى كسى است كه شايسته پرستش است و اين شايستگى به خاطر قدرت و توانايى او بر ايجاد نعمت ها است [يعنى قدرت او اساس هر نعمتى است‏]. بنا بر اين لفظ «اللَّه» اسم چنين معبودى است و جز بر معبود حقيقى اطلاق نمى‏ شود. «اللَّه» اسم است، نه صفت، به دليل اين كه موصوف واقع مى‏ شود و مى‏توان گفت: إله واحد (خداى يكتا)، ولى صفت چيزى واقع نمى‏ شود و نمى‏ توان گفت: “شى‏ء إله”؛ چيزى كه اين صفت دارد إله است. تفسیر صافی: «اللّه اعظم اسم من اسماء اللّه عزّ و جلّ لا يتسمّى به غيره»؛ در تفسير صافى از حضرت علی (عليه السلام) روایت شده است كه فرمودند: «الله» بزرگترین اسم از اسمای الهی است که غیر او به آن نامیده نمی شود

 

الملک لله

یکی از خادمان امام هادی (علیه السلام) از آن حضرت جهت زیارت علی بن موسی الرضا اجازه سفر به سرزمین طوس گرفت. حضرت به او فرمودند: انگشتری با نگین عقیق زرد به همراه داشته باش که بر روی آن حک شده باشد «ماشاءالله لاقوه الا بالله استغفرالله» و بر آن سوی نگین «محمد و علی» حک کن.

خادم می گوید: از نزد امام بیرون شدم و انگشتری را طبق دستور امام تهیه کردم و مجدداً برای خداحافظی به حضور امام رفتم. فرمودند: انگشتری دیگر با نگین فیروزه باید همراهت نمایی که در بین طوس و نیشابور شیری با تو روبه رو می شود و قافله را از راه رفتن باز می دارد، به سوی آن شیر رفته و انگشتر را نشانش می دهی، به او بگو مولای من می گوید از راه کنار برو. بعد اضافه کرد، باید نقش روی انگشتر الملک لله و سمت دیگر آن «الملک لله الواحد القهار» باشد که انگشتر حضرت علی (علیه السلام) این نقش را داشته است. که آن سپری در برابر درندگان و عامل پیروزی در جنگهاست.

سبحان الله

تسبیح به معنای منزه و مبرا و پاک و مقدس دانستن خداوند است از هرنقص و نیاز و شریک و هر امری که سزاوار خداوند نیست و بالاترین حد تسبیح نفی صفات از خداوند است چرا که پرستش خدا از طریق صفات شرک است. پس تسبیح خدا به معنای حرکت از شرک به سوی توحید و از صفات به سوی ذات است .
سبحان در اصل، مصدر است مانند غفران و گاه به عنوان یکی از اسماء الاهی نیز استعمال شده همچنانکه سبوح و قدوس هم از اسماء الاهی است .
و در جمله سبحان الله، کلمه سبحان، مفعول مطلقى است که قائم مقام و جانشین فعل شده ، بنابر این، معنای سبحان اللَّه در واقع سبحت اللَّه تسبیحا است یعنى خداى را تنزیه مى کنم تنزیه کردنی مخصوص، و آن تنزیه و مبرا ساختن او ست از هر چیزی که لایق ساحت قدسش نباشد .

امن المتوکلون

از اقوال تاریخی نقل شده در مورد زندگی حضرت زهرا(س) ثابت می شود ایشان دارای انگشتری با جنس نقره و نقش مخصوص که مزیّن به اسماء متبرکه الهی یا پیامهای معنوی دیگر است، بوده اند.

نقش انگشتری آن حضرت “اَمِنَ الْمُتَوکِّلُون”؛ آنان که توکل می کنند، در امانند، بود.

و نیز گفته شده که نقش آن “اللَّهُ وَلِیُّ عِصْمَتی”؛ خداوند نگهدار و ولی عصمت و پاکی من است، بوده است.

گفته شده است که انگشتر حضرت نقره ای و نقش آن “نِعْمَ القادِرُ اللَّهُ و یا اَمِنَ المُتَوَکِّلُون” بود و یادآور شده اند که نقش این کلمات در نگین انگشتری تأثیر عجیبی در دفع دشمنان و نگهداری اموال و اولاد و بدن از شرّ انس و جن و شیاطین و تمام ناراحتی ها و آفات و بدیها و بلیات دارد.

و گفته شده است که نقش انگشتر آن حضرت نقش انگشتر حضرت سلیمان بن داوود یعنی “سُبْحانَ مَنْ اَلْجَمَ الْجِنَّ بِکَلِماتِهِ” بوده است.

 

 

فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین

برادران حضرت یوسف علیه السّلام بعد از مراجعت از مصر شرفیاب حضور پدر بزرگوار خود شدند و شرح حال را با شمّه‌ای از محامد صفات و مکارم اخلاق و مراتب احسان ملک مصر نسبت بایشان عرضه داشتند و اخیرا گوشزد نمودند که پادشاه ما را ممنوع از مراجعت بمصر برای خریداری طعام نموده در صورتی که بدون برادر کهتر خود معاودت نمائیم و بنابراین ما ممنوع شدیم از آنکه کیلی برای ما شود مگر ابن یامین با ما باشد پس خواهش داریم او را با ما روانه فرمائی تا بمقصود خودمان که خریداری طعام و کیل آن است نائل شویم و مطمئن باش که ما در حفظ و مراقبت حال او کوتاهی نخواهیم نمود و بعضی یکتل بصیغه مفرد مغایب قرائت نموده‌اند یعنی بفرست با ما برادر کهتر ما را تا کیل کند برای ما و خودش و حضرت یعقوب با آنکه میدانست حضرات از سلوک خودشان نسبت بحضرت یوسف پشیمان شده‌اند و توبه کرده‌اند برای مزید تأکید در حفظ ابن یامین در جواب فرمود که امین نمیکنم شما را بر او مگر چنانچه امین کردم شما را بر برادرش یوسف پیش از این و شما وعده حفظ او را دادید و عمل نکردید ولی خداوند بهترین حفظ کنندگان‌است

الا بذکر الله تطمئن القلوب

ذکر به معنای یاد کردن، بر زبان راندن، به یاد آوردن، آوازه، ثنا، دعا، ورد و … است،  و در کلمات عارفان به معنای؛ یاد کردن، مواظبت بر عمل، حفظ، طاعت، نماز، قرآن و… آمده است
از آن‌جا که ذکر از جمله عبادت‌های خداوند است؛ مانند دیگر عبادت‌ها به اقسام متعددی تقسیم می‌شود؛ نظیر ذکر عام و ذکر خاص؛ ذکر عام اختصاص به موجود معینی ندارد، بلکه در هر چیزی یافت می‌شود؛ یعنی تمام اشیا با یاد خدا به سر می‌برند.
قرآن با آن‌که یکی از بزرگ‌ترین مصادیق یاد خدا است، اما یاد خدا منحصر در آن نیست. از طرفی ذکر خدا این نیست که فقط نام خدا را در ذهنمان بیاوریم و خواندن قرآن به تنهایی نیز آرامش بخش نیست، بلکه باید با ویژگی‌هایی باشد مانند:
تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلینُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى‏ ذِکْرِ اللَّهِ ذلِکَ هُدَى اللَّهِ یَهْدی بِهِ مَنْ یَشاء» کتابى که آیاتش (در لطف و زیبایى و عمق و محتوا) همانند یکدیگر است آیاتى مکرّر دارد (با تکرارى شوق‏انگیز) که از شنیدن آیاتش لرزه بر اندام کسانى که از پروردگارشان مى‏ترسند مى‏افتد سپس برون و درونشان نرم و متوجّه ذکر خدا مى‏شود این هدایت الهى است که هر کس را بخواهد با آن راهنمایى مى‏کند.
مؤمن، با شنیدن آیات عذاب خوف دارد، و با شنیدن آیات رحمت امیدوار مى‏شود از شنیدن آیات قرآن لرزه بر اندام خاشعان از پروردگار مى‏افتد (و مو بر تنشان راست مى‏شود) سپس پوست و قلبشان، برون و درونشان نرم و آماده پذیرش ذکر خدا مى‏گردد، و آرام و مطمئن مى‏شود.

 

نظر خود را بنویسید

با ما همراه باشید

با عضویت در خبرنامه جواهرسرا از تخفیفات و اخبار جدید ترین محصولات مطلع شوید
ثبت شماره همراه
ما در جواهرسرا ، هُنر عرضه میکنیم
close-link